Wordpress - parsv.wordpress.com - داستان سکسی
General Information:
Latest News:
داداش امین 12 Jul 2010 | 07:18 pm
اسم من سیمین 29 سالمه و 4 ساله كه ازدواج كردم اون موقع كه دختر خونه بودم همیشه تو خونه آزاد میگشتم مخصوصا موقعی كه بابا خونه نبود آخه اون بعضی وقتا گیر میداد كه جلوی امین مراعات كنم امین دادشمه 6 سال ...
عمه جون 12 Jul 2010 | 07:15 pm
یادمه از بچگی خیلی خونه عمم میرفتم مثلا برای بازی با پسر عمم . همیشه اوقات تعطیلی من تو خونه عمم میگذشت .همین طور من بزرگتر میشدم و نشانه هایی از سکس خواهی و تمایل به جنس مقابل در من شعله ور می شد . ب...
عموی حشری 12 Jul 2010 | 07:10 pm
نزدیک امتحان های اخر سال بود و من داشتم کم کم خودم رو برای امتحانات اماده می کردم ، هر چند که اکثراً من برای امتحانات مشکلات خاصی نداشتم و تو درس هام زیاد مشکل نداشتم اما خوب بالاخره امتحان بود و اونم...
مهدی و زن داداش 12 Jul 2010 | 07:08 pm
اسم من مهدیه این ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم بر می گرده به دو سال پیش اون موقع من 22 سالم بود اوج جوانی و زیباییم بود و دور وبرم پر بود از دوست دخترهای جورواجور و هر روز را با یکی از اونا بودم...
گایش خاله جون 12 Jul 2010 | 07:05 pm
سلام من حمید هستم . داستانی رو که براتون میخوام تعریف کنم مربوط میشه به اولین سکس من. هر کسی تو زندگیش از یکی خوشش میاد که دوست داره با اون سکس داشته باشه. من هم عاشق خاله جووووووووونم شدم. من 1 خاله ...
سکس در ماشین 12 Jul 2010 | 07:00 pm
این علاقه به رانندگی توی خون هر جوونیه. شاید دلیلش این باشه كه رانندگی یكی از راههای ابراز شجاعت و ابراز وجوده. به هر حال تقاضای گواهینامه رانندگی من در روز تولد هجده سالگیم به شهرك آزمایش رسید. وقتی ...
گایش فاطی کوماندو 12 Jul 2010 | 06:55 pm
چند ماه قبل بود . روز جمعه . برای یه کاری رفته بودم انقلاب . خلاصه دم دمای ظهر داشتم از جلوی دانشگاه تهران رد میشدم. نماز جمعه تموم شده بود و همه داشتن بر میگشتن .یه دفعه چشمم افتاد به یه کس تمیز و بچ...
کس دادن زنم به پسر همسایه 12 Jul 2010 | 06:52 pm
میخوام داستان سکس زنم با سینا پسر همسایمون رو واستون تعریف کنم. اوایل ازدواجمون من ومحرابه زندگی خوب وشادی رو داشتیم. هردومون با عشق و علاقه هیچی رو واسه همدیگه کم نمیذاشتیم.شایدبتونم به جرائت بگم ا...
کاتارينا 12 Jul 2010 | 06:47 pm
عمارت کثيف نبود. بوى نم نمى داد. بيرون سرد بود. شال و کلاه کرده بودم و با اين حال سردم بود. زمين يخ بسته بود. اسكناسها را گذاشتم روى پاتختى و شروع کردم به لخت شدن. گفتم: کجايى هستى؟ جواب نداد. گف...
روشنک خواهر زنم 11 Jul 2010 | 03:28 am
سلام من مهرداد 28 ساله از شیراز هستم میخوام براتوت از خاطره سكس با خواهر زنم روشنک بگم. زنم خیلی خشكله و یه خواهر كوچكتر از خودش هم داره كه الان ازدواج كرده من بیرون از شیراز زندگی میكنم و یك ماه به ی...