افسانه‌ای از چین، مرگ مادر، ترجمه‌ی احمد شاملو 26 Aug 2013 | 11:13 pm

دو خانواده در یکی خانه مسکن داشتند. خانواده‌ای که پنجرة اتاقش رو به خاوران بود به عزا نشست؛ چرا که مادر در آستانه‌ی مرگ بود. پسر خانواده بر بالین مادر می‌گریست؛ اما سخت آشکار بود که اندوهی چندان گران ...

یکی دیگه از عکس‌های تخیلی من... 25 Aug 2013 | 10:39 pm

او، تذکره‌الاولیا، عطار نیشابوری 25 Aug 2013 | 09:49 pm

چون شیخ وفات کرد، مریدی وی را به خواب دید. گفت: «از منکر و نکیر چگونه رستی؟» گفت: «چون از من سؤال کردند، گفتم: شما را از این سؤال مقصودی بر نیاید. به جهت آن‌که اگر گویم: خدای من، اوست، این سخن از من ...

رانش زمین در نزدیک مسجدالاقصی 24 Aug 2013 | 02:35 pm

دومین رانش زمین نزدیک دیوارهای مسجدالاقصی روی داد. به گزارش فرهنگ نیوز، «جمعه عسیله» که نزدیک مسجدالاقصی سکونت دارد، گفت: رانشی که شامگاه سه شنبه (هفته‌ی گذشته) نزدیک بخش غربی دیوار مسجدالاقصی بافاصل...

آموزش داستان‌نویسی، داستان کوتاه 24، عناصر داستان، قسمت آخر 22 Aug 2013 | 10:05 pm

لحن، فضا و رنگ در داستان لحن آهنگ نویسنده است و می‌تواند صورت‌های گوناگون به خود بگیرد و خنده‌دار، گریه‌آور، جدی یا طنزآمیز باشد. منظور از لحن، بیان بینش‌هاست، در زبان محاوره‌ای، در درجه‌ی اول تکیه و...

به روایت تصویر، نمان، برو 21 Aug 2013 | 11:31 pm

رونمایی از کتاب ارزشمند «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» 20 Aug 2013 | 10:03 pm

مراسم نقد و بررسی و رونمایی از کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» عصر یکشنبه در سرای اهل قلم برگزار شد. جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی در این نشست گفت: در جشنواره سال گذشته فیلمی را نمایش داد...

باارزش‌ترین هدیه‌ی دوران کاری من... 20 Aug 2013 | 12:54 am

اگه می‌خوای پسرک قصه‌ی منو تجسم کنی، یکی از اون پسربچه‌های کوچه‌های خاک‌وخُلی رو تصور کن. از همونایی که پا برهنه دنبال توپ پلاستیکی پاره‌شون، عرق می‌ریزن و دانه‌های عرق، از بیخ گوششون تا زیر چونه خط چ...

روایت عاشقی، لیلی من، مجنون او 18 Aug 2013 | 10:07 pm

منطقه‌ی بانه و عملیات والفجر چهار. دشمن همه طرف بود. رساندن مجروحین به پشت جبهه هم غیرممکن. منطقه کوهستانی بود و مجروحین را باید با قاطر به طرف اورژانس می‌بردیم. رو به جلو در حرکت بودیم که من روی مین...

حكایت عبدالله‌بن‌جعفر، بهارستان، عبدالرحمن جامی 18 Aug 2013 | 12:15 am

از عبدالله‌بن‌جعفر ـ رضی الله عنه ـ منقول است كه روزی عزیمت سفر كرده بود و در نخلستان قوی فرودآمده بود. غلام سیاهی نگهبان آن بود. دید كه سه قرص نان به جهت قوت وی آوردند. سگی آنجا حاضر شد. غلام یك قرص ...