Blogspot - arezoum.blogspot.com - .........آرزو

Latest News:

Untitled 31 Jul 2013 | 05:35 pm

اينجا زير آسمان اين شهر بزرگ، زير سقف اتاقي كه از حد معمول بزرگترست قلب كوچكي ميزند كه همه زندگيش به حبابي شيشه اي بسته، موجود جمع شده اي كه بايد هفته ديگر ينگه دنيا باشد و به وقت موعود، با بارنامه اي...

Untitled 13 Jul 2013 | 08:21 pm

نگين گوشواره هایش با رنگ گلهاي لباس هماهنگست. شايد اتفاقي. ياد لباس های عمه دوزمی افتم، كمرکشدار با يقه هاي پاپيوني. قايمكي ازش عكس مي گيرم، دفعه پيش زود بلند شد و روسري گذاشت. بلند كه ميشود برود ...

Untitled 26 Jun 2013 | 01:47 pm

هنوز هم دارم با تركش هاي فيلم زندگي مي كنم چهار روز شده، نه؟ همانجا كه نفسم سنگين و كشدار شده بود و راه باريكه اي  نهایتا پيدا شد تا همه را یک جا قورت بدهم، اين چندمين تجربه محدودم از سينماست. بعضي مي...

روزی از روزهای خردادی من 21 Jun 2013 | 04:15 pm

دختر با مقنعه شل و وارفته گفت که اگر دانشجوی آنجا نیستم نمیتوانم از اینترنت استفاده کنم .تعجب نکردم تجربه کتابخانه یادتان هست؟ بله، همان. ایندفعه اما آقای میم نازنین از گوشه سالن کاملا خالی صدایم زد ک...

راي ميدهم 13 Jun 2013 | 05:00 pm

 .به راه باديه رفتن به از نشستن باطل.        وگر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم

دشتها نام تو را می گویند 7 Jun 2013 | 10:48 pm

سرخوش بوديم، بين علفهاو کفشدوزک ها جایی نزدیک شهر دودگرفته.  انگار آدم دارد خواب می بیند، خط افقش که نه ساختمان بلند دارد نه کوه و دیواری، تا چشم کار می کند آبی زلالست با چند لکه نارنجی از سکونتگاهی د...

من در آن آبادي، پي چيزي مي گشتم ؟ 4 Jun 2013 | 10:51 am

استادم پيرشده و موهایش سفيدتر، ژوليان كار جديد پيدا كرده و ميرود، سيلوي و چندتاي ديگر تزشان را بسته اند و دختر مصري در حال رانده شدن. و حالا همه موضوعات جديد حول او و سوء استفاده هایش  میچرخد، ع...

از شیرینی ها 19 Apr 2013 | 09:25 pm

گلهای پژمرده را که هرکدام یک وری افتاده بودند گرفت جلویم، چشمهایش برق میزد، گفت  برایم از کنار رودخانه چیده . از یک جایی توی کوهها. گرفتم و دستهای کوچکش را بوسیدم، باران آمده بود. خیس  بود. این روزها ...

حرف های ما هنوز ناتمام... 3 Apr 2013 | 08:25 pm

 گفت چرا سبزه  را نیاورده ام؟ از تصور اینکه میم برود چشمهایم خیس شده بود، یعنی سیزده بدر بعد بیاید و نباشد؟ قابلمه بدست آمدیم بالا، برنج ها را دم کنم، بقیه بساط پیک نیک را برده بودند پارک بالایی. دختر...

شهر ممنوعه 30 Mar 2013 | 10:32 am

زن و مردهای  کنار دریاچه، از نسل مائوییست هایی بودند که به  ورزشهای اجباری خیابانی عادت کرده بودند، از پله های باغ بالا میروم. درختهای اولین حیاط با یک عالمه آویز قرمز و نوشته های چینی تزیین شده، معبد...

Related Keywords:

لالایی, آرزو, ارزو, هزار و یک شب, لا لا گل پونه, هوس شله زرد, بعدمرگم چه کسی, کادو تولد برای خانمم چی بخرم, آرزو لحظه

Recently parsed news:

Recent searches: