Blogspot - golpesaron.blogspot.com - داستان شبانه

Latest News:

تجاوز 11 Nov 2006 | 08:36 am

به محض اینکه سوار ماشین شدم به مسافرها شک کردم اما چارهای نداشتم هوا گرم بود و تاکسی پیدا نمی شد من هم که دیرم شده بود جلوی هر ماشینی دست بلند می کردم تا زودتر خودم رو به خونه برسونم که یه ماشین شخصی ...

بار اول 6 Nov 2006 | 11:34 pm

سال دوم دبیرستان بودم که جنگ شروع شد و به دلیل اینکه دیر به فکر ثبت نام افتاده بودم همه جا پر شده بود اواخر ماه آذر بود که به اجبارآقای رئیس منطقه آمیزش و پرورش اسمم رو در مدرسه ای نوشتند که تا دو هفت...

خاله جون ناهید 4 Nov 2006 | 12:07 am

از وقتی که یادم میاد به خاله هامون خاله جون می گفتیم و همه بچه های فامیل هم همیشه دوست داشتن با خاله جون ناهید که از برادرها و خواهراش کوچکتر بود و سن و سالش هم کمی به ما ها نزدیکتر بود تفریح و بازی ک...

Recently parsed news:

Recent searches: