Blogspot - siavashoon.blogspot.com
General Information:
Latest News:
در نقطهی راست میانه 8 Jun 2012 | 07:55 pm
خب، ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. سیزده چهارده ماه پیش این تصمیم را گرفتیم و حالا دنبال جور کردن لوازم برگزاری یک جشن و پر کردن یک خانهی خالی برای زندگی کردن در کنار هم هستیم. قبل از آن دو سالی میشد ...
چرا زبان فارسی، نسبت به زبان انگلیسی، زبان شاعرانهتری است؟ 16 Feb 2012 | 09:40 pm
-یک شهود کوچک- در مواجهه با هر جملهی روزمره و سرراست، حرکت ذهن شنوندهی انگلیسی زبان، الزاما، از سوژه است که شروع میشود و در گذر از پروسهی زماندارشدهی فعل به ابژههای جمله میرسد. سوژه، نقطهی ع...
زنجیرهی فرمها و تصویرها 13 Dec 2011 | 11:04 am
آتیلا پسیانی و گروهش، قصهی ریچارد سوم را برای ما دوباره تعریف نمیکنند. ما، احتمالا، نمایشنامهی شکسپیر را قبل از دیدن این تئاتر خواندهایم یا میتوانیم بعد از تماشای آن کنجکاو خواندنش شویم. پس به جا...
آخرین خبر 26 Aug 2011 | 07:10 pm
همین دیشب، زیر بارش گلولههای باران، تابستان سقوط کرد. هر چند که آفتاب، هنوز کنترل بخشی از روز را در دست دارد، اما، به زودی، ابرهای پاییزی تمام روز را فتح خواهند کرد. هوای خوب در راه است. ۴ / ...
تنانه 1 May 2011 | 08:08 am
در تنهریف هستیم، اما کدام تنهریف؟ تنهریفِ اسپانیا نه، تنهریفِ تنات، با ساحلی سفید، که عشقبازی را شبیه خوابهای دلتنگ میکند. و من دلم تنگ است، دلم برای تو تنگ است، حتا اگر همین ساعتی پیش در تن...
به شخصه 8 Apr 2011 | 08:10 am
صحبت از خوشگلی شماست، بین آدمهای اینجا، آنقدر که آدم دلش میخواهد به جای واژهی کتابیِ «زیبا»، عامیانه بگوید «خوشگل»، هر چه هم که زیبا باشی، رسما و سخت باشی و کتابی باشی برای دیگران و حتا جملههایت...
در جستوجوی حریم 30 Jan 2011 | 02:19 pm
شاید بزرگترین قدرتی که کسی میتواند بر کسی دیگر داشته باشد، دسترسی به حریم خصوصی آن دیگری است. چه بسا از همین باشد که آدمهای دنیای مدرن، در اولین فرصتی که میتوانند، از خانوادهی اولشان جدا میشوند....
تو زیبایی 27 Oct 2010 | 08:24 am
سانسور فقط خط کشیدن روی کلمهی «بوسه» در داستان کوتاه من نیست. سانسور، مقنعهی تو هم هست که گردن کشیدهات را پنهان میکند و سیاهی پارچهاش فاصله میاندازد بین سپیدی صورتت و پهنای شانههایت و نمیآید ب...
حالها 16 Jul 2010 | 02:33 pm
من باید مراقب تو باشم، مراقب باشم باد که میآید آشفته نشوم، فریاد نکشم از آشفتگی، من که همهی عمر فریاد کشیدهام، در خودم، در نگاهم، در آن کلمههای شرمزده که نگفتهام. من باید مراقب تو باشم، تو که خ...
گمشده در سینتکس 6 Jul 2010 | 11:57 am
سه سال بود که در زبان گم شده بودم. همهاش از وسواس بود و از وقتی شروع شده بود که تصمیم گرفته بودم انگلیسی را آنقدر خوب یاد بگیرم که وقتی دارم یک متن انگلیسی میخوانم همانقدر خوب آن متن را بفهمم که ...