Monire - monire.ir - یادداشت های یک دیوانه
General Information:
Latest News:
حاج آقا 15 Jun 2013 | 04:09 am
«خانوادگی رفتیم تو خیابون چرخی بزنیم. مثل همیشه از ما اصرار که بریم شام بیرون بخوریم و از بابا سکوت (از این سکوتهایی که از هر فحشی هم بدتره) آخرکار بابا یه رستوران بیرونبر نگه داشتن که شام بگیرن. که...
خستگی 16 May 2013 | 01:29 am
تا حالا شده از خودت خسته بشی؟ عذاب وجدان های زودگذر نه آ خستگی از دست خودت هی ناراحت بشی؟ از دست خودت عصبی بشی؟ کلا هر کار میکنی ببینی مشکل اصلیت خودتی؟ وقتی از دست بقیه خسته و ناراحت میشی چی کار میک...
چسناله 13 May 2013 | 12:05 am
توجه : این پست حاوی الفاظ رکیک است! لطفا شخصیتم را به خاطر آن قضاوت نکنین! خواستین هم …. به تخم مرغ تو یخچالمون! واسم سواله یعنی همه به اندازه من کسخلن یا فقط من اینجوریام؟؟؟ وقتی با یکی دوست میشی، د...
داستان یک سوپرایز 3 May 2013 | 09:11 pm
به خودش هم گفتم، بارها خیلی جاهای دیگه هم گفتم … من از کادو دادن خوشم میاد، دنبال دلیل و بهونه هم نیستم. مهدی که ازم پرسید «به چه مناسبت میخوای بهش کادو بدی؟» گفتم همینجوری. جدا هم مناسبت خاصی تو ذهنم...
حفاظت شده: دوراهی 2 May 2013 | 08:19 pm
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
رویا چهار ستاره 28 Apr 2013 | 07:38 pm
امروز یکی از دوستان نتیم رو بعد از ۴-۵ سال آشنائیت برای بار اول دیدم. یادم نمیاد با رویا اولین بار از طریق وبلاگ آشنا شدم یا توییتر یا شایدم فرندفید. هرچی که بود عمیقا باهاش ارتباط برقرار کردم. طوری ...
حواس پرتی 27 Apr 2013 | 08:05 pm
حق هم داره بندهی خدا! اندازهای که دست و پام بهم چسبیده وگرنه اونو هم گم میکردم. * «تو پارم شادی بودیم، گوشیمو در اوردم که به یکی از بچههای دانشکده زنگ بزنم، دیدم شارژ ندارم، دیگه یادم نمیاد چی کارش...
درد و درمان 22 Apr 2013 | 09:54 pm
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم …. حافظ آدمها، وقتی خاص میشن تکتک حرکاتشون واسم مهم میشه، اینکه بهم بیتوجهی کنن، نادیدهم بگیرن، به کل یادشون بیره چنین کسی هم وجود داره اص...
زبان سرخ 18 Apr 2013 | 05:03 am
نه تنها آدم بیسیاستی هستم بلکه حتی رفتار و گفتارم هم بسیار نسنجیده ست. گاها واقعا خودمو درک نمیکنم بر چه اساس و استدلالی فلان رفتار رو میکنم یا حتی چرا فلان حرفی رو میزنم؟ و این حرف زدن … این حرف زدن...
راز شب 16 Apr 2013 | 11:23 pm
شب چو بوسیدم لب گلگون او گشت لرزان قامت موزون او زیر گیسو کرد پنهان روی خویش ماه را پوشید با گیسوی خویش گفتمش : ای روی تو صبح امید در دل شب بوسه ما را که دید؟ قصه پردازی در این صحرا نبود چشم غمازی به ...