Siminsagh - siminsagh.com
General Information:
Latest News:
شی..شی…دا 23 Aug 2012 | 07:56 pm
سنگ که می اندازی به دریاچه پر چین می شود صورتم و شی … شی… شی…دا… دایره دایره در یاد تو غرق می شود. جولای ۲۰۰۶اشعار هم سوNo tags ...
دود دوردست 23 Aug 2012 | 07:55 pm
مثل سکوت های بین دو کلاغ برهنه ام و تاریکی این مزرعه متروک جنگ سیاهانی است که قبل از پاییز مرداد بردند و هر چه در صدای خرداد رفتند به آن سو که هیمه هیمه می سوخت در خاورمیانه حالا هی هی هی هیاهو کن دی...
سنگ…سار 23 Aug 2012 | 07:54 pm
مردان مهربان آن ایستگاه پرانتز دستانشان در گیومه از -اینجا –تا-آنجا- باز می شد و در لبخند گنگ رویا بسته. …. زن نیمه برهنه خط می کشید بر لب جوی و سرخ می شد سنگ به سنگ سنگسار! در اپیزود بعد مردان سیاهپو...
جا ماندن کلاغ در پاییز 23 Aug 2012 | 07:43 pm
از افرا چند برگ مانده بود که ما را قار قار راه با خود برد … از پاییز؛ چند خیابان گذشته بودیم که در میانه ماندیم پرسیدیم به کجا ؟ بعد… پاییز که در کلاغ جا مانده بود و دنیا که به شکل...
حلقوم جمعه 23 Aug 2012 | 07:43 pm
غمگینم غمگینم غمگینم مثل عصر های جمعه و مرگ دهان دلتنگیم را با بوسه ایی می بندد. نوامبر ۲۰۰۶اشعار هم سوNo tags for this post.
فتوت نامه 22 Feb 2012 | 04:51 am
الا! ای هوشمند خوب کردار بگویم با تو رمزی چند ز اسرار چو دانش داری و هستی خردمند بیاموز از فتوت نکتهای چند که تادر راه مردان ره دهندت کلاه سروری بر سر نهندت اگر خواهی شنیدن گوش کن باز ...
رسیدن سالک با پردۀ هفتم 22 Feb 2012 | 04:51 am
سالک ره کرده چون ره کرد و رفت همچنان چون برق تازان می برفت در رسید او پردهٔ هفتم تمام دید آنجا گه مقام بی مقام خویشتن بالای اشیا یافت او وان نهانی راز پیدا یافت او پرده در آنجا عجایب می...
خاموش شدن سالک وصول از جواب 22 Feb 2012 | 04:51 am
این بگفت و بعد از آن خاموش شد وندران عین خودی بیهوش شد این بگفت آن واصل عرفان شده بر تمامت سالکان سلطان شده هرکه را بویی رسد از بیخودی جمله حق گردد نباشد او خودی خود مبین و تو فنا شو هم...
سؤال سالک وصول از پیر 22 Feb 2012 | 04:51 am
راه بین گفتا که ای جان جهان ای مرا تو آمده عین عیان چون ندانی واصلی آنجایگاه هم تویی و نه تویی اینجایگاه راز تو دریافتم چون گفتهٔ درّ معنی اندرین ره سفتهٔ راز خود اکنون تو پنهان میکنی ...
رسیدن سالک وصول با پرده ششم 22 Feb 2012 | 04:51 am
عاقبت آن سالک اندر پردهها بود و میشد از یقین در پردهها تا ششم پرده رسید آنگاه او بعد از آن چون شد دگر آگاه او دید ناگه پرده سبز و لطیف در پس پرده یکی پیر شریف ایستاده در بر آن پرده او ...